سه هدف عمده از داشتن یک سیستم کارآمد بازاریابی که فقط مدیران کسب و کار ها درک کرده اند!
باور کنید دنیا بزرگتر و بخشنده تر از این حرف ها است و حتی اگر یک سیستم کارآمد بازاریابی هم نداشته باشید ، یک جوری مشتری خودتان را پیدا خواهید کرد. اصلا با نشانه ها و سرنخ های اندکی که در جاهای مناسب می گذارید، مشتریان شما را پیدا خواهند کرد. قول می دهم.
اما بد نیست از خودتان بپرسید چرا بهتر است یک یک سیستم کارآمد بازاریابی داشته باشم؟ اصلا چه نیازی به سیستم بازاریابی دارم؟
اگر قرار باشد من پاسخ بدهم می گویم : چون موضوع این نیست که فقط زنده بمانم. موضوع:
- گردش مالی مناسب نسبت به سرمایه ،
- سوددهی قابل توجه و راضی کننده ،
- ایجاد یک ثبات درآمدی ،
- و توسعه محصول و بازار است.
همانطور که خواهید خواند، در باره این سوال که چرا برای داشتن یک سیستم کارآمد بازاریابی زحمت بکشم و هزینه کنم؟ سه دلیل بیشتر ندارم! و توضیح آنها هم بیشتر از جنس نکته گویی است. بطوریکه شاید فقط سرمایه گذاران و صاحبان بیزینس ها و یا مدیران آنها به اهمیت این نکات پی برده باشند. پوزش می طلبم اگر بدون توضیح خاصی بیان می کنم. اهل تجربه می دانند که پشت این حرف به دریاست!
? ۱- ثبات درآمدی و تثبیت فروش
اول از همه، اتفاقی که با ایجاد یک سیستم کارآمد بازاریابی می افتد، اینست که کسب درآمد ثبات می یابد و با بالا و پایین روند های بازار گرفتار طوفان نخواهد شد. (لااقل نه به اندازه دیگران!) .
می دانم لاجرم در عدم ثبات اقتصادی کشور، ما هم در بیزینس هایمان دچار افت و خیز می شویم. برخی بیشتر و برخی کمتر.
لکن آنچه که یک سیستم کارآمد بازاریابی برای کسب و کار من به ارمغان می آورد، پایداری و ثباتی است که در گردش مالی و سوددهی ایجاد می کند. اطمینانی که از ورودی مشتری در برهه های آتی می توانم داشته باشم که حتی حجم خرید این ورودی را در هر مقطعی تا حد زیادی قابل پیش بینی می کند. بازاریابی همان تلاش های برنامه داری است که برای رسیدن به یک تارگت مشخص در فروش انجام میشود؛ چیزی که تنها راز بقا و نجات بیزینس ما در گرداب های مالی و اقتصادی ای است که اغلب ناشی از شرایط کلان کشور است.
? ۲- سازماندهی اهداف و پیگیری مستمر آنها یکی دیگر از فواید داشتن یک سیستم کارآمد بازاریابی است. از الان به بعد قسمت مشخصی از شرکت یا سازمان ما ، یا تعداد خاصی از پرسنل ما ، مامور پیگیری هدف های فروش هستند و روی آن متمرکز هستند. و جز آن ماموریت دیگری ندارند. آنها با روش هایی که بلد هستند روی رسیدن به تارگت های ماهانه و فصلی فعالیت میکننند و در هر مقطع زمانی پیشنهاد های مناسبی برای بهره برداری کردن از موج بازار را ارائه می دهند و خودشان آن ها را اجرا می کنند.
? ۳- توسعه:
وقتی سیستم بازاریابی به بلوغ خود رسید و فروش تثبیت شد، میتوانیم خیز برداریم برای شکار هدف های بزرگ تری که تا الان نمی توانستیم به آنها فکر کنیم. چرا که بازاریابی برای هر بیزینس یک پشتوانه و زمینه اطمینان از موفقیت سرمایه گذاری ایجاد میکند: همان نتایجی که از بازخورد فعالیت های بازاریابی ایجاد شده است و نرخ بازگشت سرمایه را برای ما تضمین می کند.
بزرگ شدن یک کسب و کار و سازمان از همینجا شروع میشود. وقتی چشم انداز مناسبی از توانایی بالقوه فروش و امید کافی به نفوذ در یک بازار وجود داشته باشد، می توان به توسعه فکر کرد. این حرف ناقض مفهوم ریسک نیست لکن دو چیز برای توسعه یک بیزینس لازم است: اول اینکه بدانم آنجا که میخواهم بروم، چیزی برای شکار هست (چشم انداز!) و دوم اینکه مطمئن باشم که من توانایی بدست آوردن آن را داشته باشم.
فعالیت های مختلف بازاریابی، اطلاعات گسترده ای که از بازار و رقبا و محصولات جایگزین با این فعالیت ها بدست می آوریم ، و تست هایی که با هزینه های اندک می توانیم بزنیم، همگی به نقش بستن یک چشم انداز واقعی کمک می کنند. از طرفی همان سیستم کارآمد بازاریابی به من توانایی می دهد تا در زمین جدیدی به رقابت موثر بپردازم که همان محصول جدید ، یا بازار جدید است.
اگر مدیر یا مالک یک کسب و کار هستید ، چه توقعی نسبت به یک سیستم بازاریابی دارید؟ از نظر شما کارآمدی یک سیستم بازاریابی چگونه سنجیده می شود؟
اگر می خواهید بدانید برای کسب و کار شما چگونه و با چه هزینه ای میتوان یک سیستم کارآمد بازاریابی ایجاد کرد، با تیم مشاوره بازاریابی مختار راد تماس بگیرید.