چرا مشاور کسب و کار ؟
من بعنوان یک مشاور کسب و کار نه چندان مدعی، برای اینکه بتوانم به مسایل و موضوعات از زوایای مختلف نگاه کنم ، روش خاصی دارم . خودم را جای کسانی میگذارم که با دید و نحوه تفکر و نگرش آنها تا حد خوبی آشنا باشم. سپس به موقعیت و وضعیت فعلی نگاه میکنم و سعی میکنم حدس بزنم اگر آنها بودند، چه می گفتند.
اتفاقا امروز که در جریان یکی از کیس های مشاوره بازاریابی با چالشی مواجه شده بودم، خودم را جای محمدرضا شعبانعلی گذاشتم. باور کنید گرچه او را تا به حال از نزدیک ندیده ام اما گاها به قوت حس میکنم او با من است و همراه من به تحلیل مسایل می پردازد و در این مسیر به من کمک میکند.
امروز محمدرضا شعبانعلی (در خیالم) به من گفت:
”مشاور کسب و کار کسی است که اگر از او بپرسید چه کتاب هایی خوانده است قطعا در میان مهمترین کتابهایش، به عنوان هایی نظیر «چرا مشاوره» اشاره می کند. چرا که به باور من (یعنی محمدرضا شعبانعلی) بدون کتاب هایی که ↵دانش مشاوره را تشریح میکنند، نمیتوان به یک مشاور موفق تبدیل شد.“
بگذریم، این را بعنوان مقدمه بی ربطی نوشتم برای اینکه بخواهم به این موضوع بپردازم: چند علت مختصر بیان کنم برای اینکه چرا یک کارفرما در کسب و کار خود به مشاور کسب و کار نیاز دارد.
ο شاید اولین علت مهمی که به نظر می رسد، این باشد که یک مشاور، یک ناظر بیرون از داستان است که بدون وابستگی ها، محدودیت ها، انتظارات ، چشم انداز ها ، پیشینه ها ، سرمایه گذاری ها یی که کارفرمایان و کارمندان در یک کسب و کار دارند و دید آنها را به مسایل تحت شعاع قرار میدهد، میتواند شفاف تر و از زاویه ای مستقل به بررسی مساله های بیزینسی بپردازد. در واقع یکی از مهمترین فواید بهره گرفتن از مشاور کسب و کار اینست که نحوه تعریف مساله تغییر می کند چون او می تواند مساله را به گونه ای تعریف کند که قابل حل یا لااقل قابل تعدیل باشد. با کمترین خسارت ها! و در راستای اهداف.
ο این موضوع اهمیت زیادی دارد که گاها (در واقع اغلب) در حین درگیری در مسایل کوتاه مدت، اهداف بلند مدت سازمان فراموش میشوند و اولویت های موقت جایگزین اولویت های استراتژیک سازمان می گردد. بنابراین هنر حل مساله یک مشاور میتواند در پایبند کردن کسب و کار به اهدافش، کمک بزرگی برای گم نکردن مسیر های بلند در طول زمان و در خلال چالش ها باشد.
ο یک نوع نگاه به عنوان استراتژی هلی کوپتری وجود دارد که در آن توصیه می شود هر گاه به مسایل حل نشدنی و وضعیت های کلافه کننده دچار شدید، مثل یک هلی کوپتر از زمین خود بلند شوید و بر فراز آسمان از بالا به خود بنگرید. گفتن این حرف ساده تر از عمل کردن به آن است. اینجاست که یک مشاور میتواند بعنوان یک دید سوم شخص ، از بالا به ما نگاه کند و وضعیت ما را به شیوه بهتری از آنچه خود درک کرده ایم، و راه های فرار از بن بست ها را ببیند.
ο یک مشاور کسب و کار ، یک متخصص همه فن حریف در یک صنف کاری نیست بلکه کسی است که حداقل ۳۰ کسب و کار را از نزدیک و از درونشان تجربه کرده است و به خوبی به مسایل و چالش های پرتکرار در کسب و کار ها آگاه است و نتیجه بسیاری از اقدامات و نگرش ها را می داند. این تجربه میتواند به او بینشی بدهد تا بتواند عاقبت استفاده از هر راهکار ، مسایل پش روی هر تصمیم و ته هر نوع دیدگاه را پیش بینی کند.
ο یک مشاور کسب و کار قطعا برخی مهارت ها را بعنوان مهارت هایی که دیگران به دنبال یادگیری و بهبود آن نمی روند، خوب و عمیق آموخته است. مثلا مهارت تصمیم گیری. آنچه که مدیران برای آن مدیر اند اما نه در دروس دانشگاهی و نه در دوره های مدیریتی، به آن پرداخته نمیشود. حال آنکه اصلا دانش (یا با اغماض علم) تصمیم گیری در دنیا بوجود آمده است. بنابراین یک مشاور میتواند در هر تصمیم گیری مدیریتی و سازمانی، همراه خوب و تحلیل گر قدرتمندی در کنار مدیر یک کسب و کار باشد.
ο بسیاری از صاحبان سهام در کسب و کار ها هرچند در هزینه کرد بودجه های خود بسیار محتاط عمل می کنند، اما گاها دچار عمل زدگی میشوند و بدون تحلیل های کافی و با انگیزه های هیجانی وارد فاز اجرایی و بودجه ریزی میشوند. وجود یک مشاور که سعی کند جلساتی برای تحلیل و بررسی وضعیت و راهکار ها برپا کند، جلساتی که از سوی همان سهامداران و شرکای عجول، به جلسات حرف حرف حرف متهم می شود، باعث میشود که این الگوی پریدن با سر در چاه کمتر تکرار شود.
ο و در نهایت یکی از مهمترین مهارت ها و توانمندی های مشاوران کسب و کار ، نظم دادن و ساختار بخشیدن به اطلاعات است. آنها حل کننده معما های بیزینسی هستند ! معماهایی که نه الزاما بخاطر کمبود اطلاعات، که اتفاقا بخاطر حجم بالای اطلاعات ایجاد شده اند. دانسته ها از رفتار های بازار ، محدودیت منابع ، پتانسیل های طلایی ، ملاحضات داخلی و بیرونی، فرصت های خاص ، پیشینه یک تصمیم ، تمایلات ذی نفعان، و خیلی فاکتور های دیگر، معمولا بسیار زیاد و پراکنده هستند و در عین حال همگی بر روند کسب و کار و هر تصمیم آتی تاثیر گذار ! . یک چمدان در هم را تصور کنید که نمی توان بخوبی تشخیص داد هر کدام از اشیای درون آن برای چه شب و چه مقصودی مهم است و در کجا باید قرار بگیرد و چه وقت از کنار آن گذشت. هر کسی دید متفاوتی به اهمیت و کلیدی بودن آنها دارد و میزان اهمیت تاثیر آنها کاملا مشخص نیست و معلوم نیست در کجای مسیر توسعه یا تصمیم گیری باید ملاحظه شوند. ساختاری که یک مشاور به اطلاعات می بخشد ، این کلاف سردرگم را باز و مشخص می کند که هرکدام از دیتا ها و اطلاعات در کدام مسایل و در کجای کار دیده شوند.
حتما علت ها و فواید زیادتری میتوان در مورد فواید مشاور کسب و کار نوشت. چنانکه اهل فن نوشته اند. فقط در انتها باید این را بگویم باور دارم خود هنر مشاوره هم فوت و فن خودش را دارد. خیلی به این مسایل دقت می کنم و در طی این سه سال چیز های زیادی یاد گرفته ام اما عمق این هنر و چالش های پیش روی آن آنقدر زیاد است که هنوز خودم را در ابتدای این راه تصور می کنم.
گرچه تا کنون سعی کرده ام که ارزش افزوده های قابل توجهی برای کسب و کار هایی که با انها همکاری می کنم، داشته باشم و نتایج خیلی بزرگی هم فراتر از انتظار بدست آورده ام، اما لازم است بگویم که هر روز به علم آموزی و تجربه اندوزی بعنوان یک مشاور کسب و کار مشغولم و در این راه به تاسی از بزرگان این مسیر، همچون محمدرضا شعبانعلی، سعی می کنم متواضع باشم…
جهان را چو باران به بایستگی
روان را چو دانش به شایستگی
شاهنامه فردوسی
تجربیات من بعنوان یک مشاور کسب و کار در اهواز :
↵ یک کلید مهم در مشاوره بازاریابی شرکت ها
↵ زنجیره اشتباهات در کارآفرینی
↵ سه هدف عمده از داشتن یک سیستم کارآمد بازاریابی که فقط مدیران کسب و کار ها درک کرده اند!
↵ برای مشاور بازاریابی شدن به چه مهارت هایی نیاز داشتم؟
↵ بهترین مشاور فروش و بازاریابی برای کسب و کار شما چه کسی می تواند باشد؟